کد مطلب:95536 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:146

خطبه 039-نکوهش یاران












[صفحه 93]

سخنی با كوفیان من در چنگال مردمی اسیر مانده ام كه از سر بی همتی، نه امرم را اطاعت می كنند و نه دعوتم را برای دفاع در برابر دشمن اجابت می نمایند. و شما این مردمید كه نمی دانم با این خمودگی و سستی كه در كالبد جانتان نشته است، چگونه از خدای خود انتظار لطف و یاری دارید. شما نه دینی دارید كه بدان مومن باشید نه تعصبی كه قد برافرازید و بر دشمن بتازید. افسوس كه بندای من پاسخی نمی دهید و دل به فرمان من نمی سپارید و همین مخالفت با من و نافرمانی از من، كار را دشوارتر می سازد. من می اندیشم كه شما نمی خواهید در این نبرد همپا و همراه من باشید... نمی خواهید پرده های قساوت و شقاوت و كینه توزی را براندازم و خیمه بزه كاران را در هم فروبكوبم راستی با شما انسانهای سست و خموده و مرگ زده چگونه باید قصاص كرد. همراهی با شما مقصودی را در امر دین و دنیا حاصل نخواهد داد. چرا كه من شما را به یاری می خوانم و شما رومی گردانید و واماندگی و سستی نشان می دهید... سپاه اندكی از میان شما بر این دعوت پاسخ گفته اند و من دیدم كه با هر قدم بسوی مرگ می شتابند و با چشمان نگران مرگ را در پیش روی خود می بینند.


صفحه 93.